یک مترجم کیست؟
8 مرداد 1396 - 4:07
یک مترجم کیست؟
یک مترجم اطلاعات مکتوب (نوشتاری) از قبیل مقالات مجله و روزنامه، کتابها، کتابهای راهنما، اسناد و غیره را از یکزبان به زبان دیگر تبدیل میکند (برمیگرداند) این نبایستی با یک مفسر اشتباه گرفته شود که اطلاعات گفتاری نظیر گفتگوها، ارائهها و نوشتهها و نظایر آن را از یکزبان به زبان دیگر را تبدیل میکند.
نمیبایست یک مترجم را با یک مفسر اشتباه گرفت. گرچه قدری رابطهای مبهم میان این دو قابلیت وجود دارد. مترجمان نمیتوانند لزوماً به تفسیر بپردازند و مفسران نیز لزوماً نمیتوانند به ترجمه بپردازند. بهعلاوه بهترین مترجمان، مفسران خوبی نیستند و بالعکس درواقع مفسران بزرگ برای ترجمه ساخته نشدهاند (مترجمان قابل نیستند) و درحالیکه بسیاری از برنامههای آموزش حرفهای میطلبند که مفسران قدری مهارت در ترجمه به دست آورند. مترجمانی که بهطور حرفهای آموزشدیدهاند. غالباً هیچگونه برخوردی با مهارتهای تفسیر ندارند. برای در مورد زبانهای مورد سؤال (مدنظر) شفاف باشیم.
من به زبان بومی مترجم را بهعنوان زبان A و به زبانهای غیربومی بهعنوان زبانهای B یا C رجوع میکنم.
یکزبان B موردی است که مترجم میتواند آن را عملاً به شکلی که یک سخنگوی بومی انجام میدهد صحبت کرده بخواند و بنویسد یکزبان C موردی است که مترجم میتواند آن را مثل یکزبان بومی خوانده و درک کند اما لزوماً بهخوبی نمیتواند آن را صحبت کرده یا بنویسد. در مورد من برای نمونه زبان انگلیسیزبان A من است. زبان ژاپنیزبان B من است و اسپانیولی و فرانسویزبانهای C من هستند هرچند درکی از دیگر زبانها نیز دارم مهارت من به حد کافی خوب نیستند که از مقولههای B. A یا C واقع شوند.
من همچنین از کلمات ذیل در این نمونهها استفاده خواهم کرد زبان یا متن منبع اشاره خواهند کرد به زبانیها، اطلاعات برای اولین بار در آن قالب ظاهر میشود. این معمولاً زبان B مترجم است (در مورد من زبان ژاپنی) زبان و متن هدف به زبانی اطلاق میشود که اطلاعات به آن ترجمه میگردد. این معمولاً زبان A مترجم است (در مورد من، زبان انگلیسی)
دوزبانگی
یک مترجم خوب بر اساس تعریف یک فرد 2 دوزبانه است. بااینحال عکس آن لزوماً صادق نیست یک فرد دوزبانه به دنیا آمده و پرورشیافته هنوز هم به 2 چیز نیاز دارد تا مبدل به یک مترجم گردد. اول مهارت و تجربه لازم برای ترجمه و دوم شناخت از حوزهای که در آن ترجمه خواهد کرد.
مهارت و تجربه برای ترجمه مشتملاند بر توانایی در خوب نوشتن به زبان هدف توانائی خواندن و درک اطلاعات زبان منبع بهطور بسیار خوب و توانایی کار با جدیدترین نرمافزار و سختافزار و ارتباطات پردازش لغت.
این مسئله این سؤال را مطرح میکند. آیا یک فرد دوزبانه به دنیا آمده و پرورشیافته مبدل به یک مترجم بهتر خواهد شد تا کسی که زبان B را بعدها در زندگی یاد گرفته؟ هیچ پاسخ معینی وجود ندارد؛ اما موارد ذیل مهم هستند. اولازهمه آنکه یک فرد 2 زبانه به دنیا آمده و پرورشیافته اغلب از آن رنج میبرد که بهدرستی هیچ زبانی را آنقدر به حد کافی خوب جهت ترجمه نمیداند.
ثانیاً افراد 2 زبانه به دنیا آمده و پرورشیافته اغلب فرهنگ زبان هدف یا به حد کافی بهخوبی نمیدانند و دستآخر آنها اغلب فاقد مهارتهای زبانشناختی تحلیلی جهت کار کردن در مورد یک متن دست و پاگیر هستند.
بااینحال فرد 2 زبانه در نظر گرفتهشده لازم نیست همان شناخت عمیق را نسبت به زبان عامیانه، واژههای محاورهای و گویش داشته باشد؛ که فرد 2 زبان واقعی دارد.
همچنین فرد 2 زبانه در نظر گرفتهشده قادر نخواهد بود که بلافاصله در هر 2 جهت ترجمه نماید (از B به زبان A و از A به زبان B برای نمونه، من نمیتوانم بهسادگی به زبان ژاپنی ترجمه نمایم) دستآخر آنکه 2 زبانهای واقعی غالباً درک بیشتری از ظرافت و ایهام 2 زبانشان دارند تا آنکس که زبان B اش را بعدها در زندگی میآموزد. بتواند حتی امیدوار باشد که آنها کسب نماید.
مترجمان از هر پیشینهای میآیند. برخیها مدارک کارشناسی ارشد درزمینهٔ ترجمه از سوی موسسه مطالعات بینالمللی Monterey دارند برخی گواهینامههایی از جورج تاون دارند بقیه مدارکی از مدارس اروپا (نظیر آنهایی که در لندن یا ژنو) یا آسیا (نظیر آکادمی سیمول در ترکیه یا ونیزا در تایوان) دارند و بسیاری مدرکی در یک حوزه عمومی نظیر ادبیات با تاریخ دارند درحالیکه یک درجه ویژه در ترجمه مفید است (من یکی دارم) این امر از حد لزوم دور است آنچه پیش از هر چیز دیگری بهحساب میآید توانایی است. پس این قابلیت از کجا میآید؟
شاید آن طبیعت (او) است اما گمان میبرم که پرورش بهطور عظیمی کمک میکند. اکثر مترجمین در زبانهایشان بسیار خوب خوان (ماهر در خواندن) هستند و میتوانند بهخوبی بنویسند برخی به نویسندگانی هستند که از ترجمه بهعنوان راهی برای نوشتن جهت معاش استفاده میکنند.
سایرین توسط زبان مجذوب شدند از ترجمه بهعنوان راهی برای نزدیک بودن به مضمون موردعلاقهشان استفاده میکنند از ترجمه بهعنوان راهی برای نوشتن جهت معاش استفاده میکنند. سایرین توسط زبان مجذوب شدند. از ترجمه بهعنوان راهی برای نزدیک بودن به مضمون موردعلاقهشان استفاده میکنند بااینحال سایرین در حوزههای معینی خبره هستند و از مهارت با زبانشان برای کار در آن حوزه استفاده میکنند.
تقریباً همه مترجمان حرفهای در ایالاتمتحده دستکم یک مدرک کالج دارند. برخی حتی مدارک پیشرفتهای درزمینهٔ ترجمه یا در حیطهای که تخصص دارند.
اکثر مترجمان در (زمینههای) زبان B و C شان آموزش زبان در سطح دانشگاهی دارند. برخیها زبانهایشان را بیشتر آغاز کردند، سایرین بعدها اما تعداد بسیار انگشتشماری هستند که اصلاً هیچگونه آموزش زبانی ندارند. البته آموزش زبان ممکن است به معنای دورههای تخصصیافته از تنوعی از آموزشگاهها باشد.
مترجمان همچنین عموماً در کشورهایی زیستهاند که به زبانهایشان صحبت میشود مترجمانی میشناسم که هفت یا حتی ده سال را در خارجه سپری کردهاند و برخی مترجمان زمان بیشتری را در کشور زبان زمان بیشتری را در کشور زبان B شان سپری کردهاند تا در کشور زبان A شان استثنای قابلتوجه برای این زبان اسپانیایی در ایالاتمتحده و انگلیسی در خارجه است ازآنجاکه زبان اسپانیایی آنقدر گسترده به کار میرود و در بسیاری بخشهای ایالاتمتحده موجود است.
برخی مترجمان حتی بدون ترک ایالاتمتحده این زبان را آموخته و در آن کار میکنند. همچنین در دیگر کشورها مترجمان غالباً تنها با آموزش زبانی که در مدرسه دریافت میدارند مهمتر از همه آنکه مترجمان بایستی احساس تعهد و تمایل عمیقی به زبانهایی داشته باشند که با آنها کار میکنند. تنها استثناء برای این قاعده مردمانی هستند که اطلاعات بسیار تخصصی را ترجمه مینمایند من فردی دارای P.H.D درزمینهٔ ریاضیات را میشناسم که کتابی در مورد ریاضیات پیشرفته (به گانم توپولوژی) را از فرانسه با انگلیسی ترجمه کرد. مهارات فرانسوی شکوک هستند اما از آنجا که افراد بایستی شماری در دنیا این اطلاعات را درک میکنند او (فرد) مناسبی بود بااینحال تقریباً در تمامی موارد، مترجمان بایستی در پروردن و جلد دادن به مهارت زبانیشان در سراسر عمر حرفهایشان متعهد شده باشند.
شناخت از حوزهای که مترجم دارد در آن کار میکند غالباً توسط مترجمان و آنهایی که آنها را به کار میگیرند مورد اشراف قرار میگیرد بر اساس تعریف، مترجمان متخصصان زبان هستند، اما آنها همچنین بایستی شناختی از حوزههایی را بپرورانند که آنان در آن کار میکنند. مترجمان انگشتشماری هستند که مدعی هستند که قادرند هر چیز مکتوب را به زبانهایشان ترجمه کنند درست همانطور که افراد کمی میتوانند ادعا کنند که در هر چیز خبره هستند. اکثر مترجمان بایستی با کار با یک یا تعداد محدودی از مقولههای مرتبط اطلاعات تخصص یابند قانونی، مالی، پزشکی، کامپیوترها، مهندسی و غیره… هر زمینه دایره واژگان، صرف و نحو و سبک خاص خودش را دارد.
مترجم مجبور است که بهسختی کار کند تا شناخت لازم برای مواجه با چنان اطلاعاتی را توسعه دهد. شناخت همچنین شامل 2 عامل مهم دیگر است. اولازهمه آنکه، مترجم بایستی شناخت قبلی برای کار در آن حیطه را داشته باشد. این به آن معنا نیست که مترجم پزشکی بایستی یک M.D داشته باشد یا آنکه یک مترجم کامپیوتر بایستی یک برنامهنویس باشد؛ اما قدری آموزش یا تجربه پیشین (هردوشان) تمام آن چیزی است که ضروری است تجربه و سابقه خود من درزمینهٔ کامپیوترها و پزشکی است؛ بنابراین من به آن حیطهها میچسبم. من در بیمارستانها کارکردهام، دورههای از پیش برنامهریزیشده Premed بسیاری دیدهام و در کالج (دانشکده) کلاسهای برنامهنویسی را گذراندم و طی سالیان سال بهعنوان یک مشاور پایگاه دادهها کارکردم.
برخی مترجمین مدارکی در تخصص خودشان دارند اما اکثراً چنین نیستند.
ثانیاً مترجم بایستی منابع لازم را داشته باشد تا به اطلاعات مواجهه نماید. این یعنی فرهنگهای لغات (دیکشنریها) glossary واژهنامهها و دیگر منابع.
چنان منابعی میتوانند شامل اجتماع Forum زبان خارجی، ترجمهه های BBC، دوستان یا همکارانی باشند که در صنایع و مجلات و ژورنالها کار میکنند.
و مترجمان مجبورند که بدون خستگی (بیوقفه) کار کنند تا شناختشان را با خواندن اطلاعات مربوطه از حوزههایی را بهبود ببخشند که آنها در آن کار میکنند آنها همچنین بایستی پول و زمان را صرف حفظ کتابخانه مرجعشان نمایند.
بهعبارتدیگر مترجمان حرفهای همواره در حال آموختن هستند. شما صرفاً دستشان را روی یک سنگ نمیگذارید و بگوئید «من یک مترجم هستم» و همچنین صرفاً یکزبان را ظرف چند ماه بازندگی درجایی و سپس شروع به ترجمه با تحصیل نمیکنید Herinrich Schliemann ممکن است خواندن هریک از زبانهایش را ظرف 6 هفته آموخته باشد اما نمیتوانست که آنها را نوشته یا صحبت کند (نیاز هم نداشت) بهعلاوه در آن موقع، زبانها نسبت به حال بهطور قابلتوجهی (دایره) واژگان محدودتری داشتند و البته که خواندن و ترجمه کردن دو چیز مجزا هستند سپس میپرسید که در چه موقعی شما آمادهاید که ترجمه را شروع کنید؟ ساده است، وقتیکه احساس میکنید که درک مطلب و توانائیها در زبانهای A و B تان به حد کافی قوی هستند که شما بتوانید کار را بهطور صحیح بر اساس موعد و سررسید مشتری انجام دهید.
طول زمان جهت پرورش این تواناییها بستگی دارد به شخص و زبان انگلیسی، زبانهای بومی، بخت سادهتری در مورد زبانهای رومی (رومانس) و ژرمنی دارند چراکه دستور زبانها، صرف و نحو و واژگان آنها نسبتاً آشنا است. زبانی نظیر چینی یا ژاپنی زمان زیادی میبرد صرفاً به آن خاطر که شما مجبورید که هزاران حرف را بیاموزید که بخوانید و درک نمایید.
درنهایت شما بایستی قادر باشید که اثبات کنید که مهارتی را دارید که مدعی هستید آنها را دارید تجربه زندگی کار و مطالعه در کشور زبان B شما یک شکل از مدرک است (گواهی بر این مسئله است) مدرکی در زبان شما یا در ترجمه چیز دیگری است. گرفتن یک آزمون نظیر آنهایی از سوی ATA وزارت امور خارجه State dept سازمان ملل و غیره ارائه میشوند مورد دیگری است اما من بحث استوارنامه accreditation را یک مقاله مجزا واگذار میکنم.
یک ترجمه چیست؟
مترجمان بایستی توازنی بین Fidelity (صداقت) نسبت به متن منبع و خوانا بودن در زمان هدف را به ذهن خطور دهد.
این فن آسانی نیست بندبازی (راه یافتن روی طناب) چشمبسته در طول یک طوفان بادی درحالیکه مردم اشیاء سنگینی را بهطرف شما پرتاب میکنند و بند را میلرزانند را در نظر بگیرید.
این ارائه گر عمل توازن بخشی است حالا به آن اضافه کنید سررسید غالباً غیرمنطقیای که کارگزاران (آژانسها) از مترجمان میخواهند توسط گماردن شخصی در پشت شما روی طناب که با یک چنگک Pitchfork شما را در نشیمنگاهتان سیخونگ میزند، یأسآور به نظر میرسد.
چنین است اما اگر شما از یک چالش لذت برید و بدانید که چگونه با زبانهایتان سروکله بزنید خیلی بد نیست پسازآنکه مدتزمانی به آن پرداخته باشید (به آن اشتغال داشته باشید) (به گمانم همین مورد را میتوان برای بندبازی گفت) شگرد کار آن است که اجازه دهید به اربابرجوعتان که تصمیم بگیرند که چه میخواهند ازآنجاکه آنها مجبورند با نتایج کار شما زندگی کنند امکان انتخاب را به آنها بدهید صبورانه به آنها نظراتی را که دارند اینکه چقدر وقت ممکن است ببرند و چقدر هر نسخه ممکنه هزینه در بر خواهد داشت را توضیح دهید.
آنها تصمیم خواهند گرفت که آیا یک ترجمه تحتاللفظی ناخوانا را میخواهند یا اینکه یک متن برند جایزه (پولیدزر) را میخواهند اگر مشتریتان نتواند تصمیم بگیرد نداند یا به شما نگوید در آن صورت از توصیه بودا پیروی کنید و راه نیا بین را پیش بگیرد. اینهمه در مورد برخی زبانها و برخی حیطههای موردنظر نسبت به بقیه سادهتر است هرچند اکثر مردم گمان میکنند که اطلاعات فنی برای ملاحظات سبک گرایانه راحتترین مورد است (اما) این امر را در نظر بگیرید سبک آکادمیک از کشوری به کشوری نوسان میکند.
در انگلیسی ما عموماً تز خودمان را ارائه میکنیم سپس شواهدی را ارائه میکنیم بحث را پرورده و سپس به نتیجهگیری میرسیم بااینحال در ژاپن، عموماً نتیجهگیری را ارائه میکنیم با بحث زیادی به کندی شواهد را ارائه میکنیم و سپس به عبارتی غیر قطعی tentative رایج به نتیجهگیری میرسیم.
تفاوتهای دیگر میان دیگر زوجهای زبانی موجود میباشند بهگونهای شما مجبور هستید که با این تفاوتها کنار بیایید.
مشکل غیرمترقبه بالقوه دیگر در مورد ترجمه فنی آن است که گاهی اوقات اربابرجوع به شما اجازه دهد که موضوع موردبحث را دیده یا لمس کنید. اگر شما یک کتاب مبانی کامپیوتری دارید ترجمه میکنید در آن صورت بسیار سودمند است که اندکی SI را دیده و حتی با آن کار کند گاهی اوقات این ممکن است. لذا شما بهطور چشمگیری با چشم کور در حال پروازید میکوشید که خودتان را در مقصدی فرود آورید که هرگز آن را ندیدید. شما ممکن است مجبور باشید واژهشناسی برای SI را خلق کنید که تنها دریابید که اربابرجوع چیز دیگری را میخواهد سپس شما مجبورید که برگردید به عقب و هر چیز را انجام دادهاید عرض کنید سختترین شکل زمانی است که شما با چیزی در یکزمان مواجه شوید که در دیگری وجود ندارد.
اسناد مالی، روالهای قانونی دولت و ساختارهای سبک و کار و غیره از کشوری به کشور دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر نوسان میکند هرچند واژهنامههای استاندارد برای معمولترین اینها وجود دارند مترجمان معمولاً با اطلاعات موضوعات جدید سروکار دارند بنابراین شما ممکن است در اجبار به نامگذاری چیزی به اختیار خودتان گیر بیفدید یا آن را در زبان A رها کرده و در یادداشتهای مترجم آن را گذاشته شرح دهید که آن واژه چه معنی میدهد.
آنچه ترجمه میشود
این خیلی مهم است. اگر اطلاعات که مردم میخواهند ترجمه کرد، از ادبیات بالایی برخوردار نیست. من اطلاعاتی را ترجمه کردهام که از مقالات در نشریات پزشکی درزمینهٔ ترومبوس Thrombosis (شکل لخته خونی در عروق یا قلب) عمیق سیاهرگی تا اتصالهای (bond) های bearer حاصل داشتهاند.
طویلترین پروژه ترجمهای که تابهحال انجام دادهاند یک کتاب 65000 کلمهای بود و کوتاهترین یک طرح (دیاگرام) 50 کلمهای اساساً ترجمه بهعنوان فرایندی کند و گرانقیمت دیده میشود که اگر سازمانها و مشاغل ترجیح میدهند که از آن پرهیز نمایند.
آنها ترجیح نمیدهند که وارد دردسر تماس با یک آژانس (کارگزار) ارسال اطلاعات برای آنها، انتظار کشیدن برای یک مبلغ پیشنهادی چانهزنی و سروکله زدن بر سر قیمت، شکل و تاریخ تحویل و سپس انتظار برای دیدن اینکه آیا آنها چیزی را به دست میآورند که بتوانند استفاده کنند نشوند، بخش اندکی ازآنچه کسبوکار انجام میدهد، ارزش ترجمه کردن را دارد.
بنابراین آنچه آنها ترجمه میکنند، بایستی برای کسی درجایی مهم باشد و بنابراین آن بایستی برای شما مهم باشد که درست انجامش دهید، بهویژه اگر شما بخواهید که کار بیشتری را از اربابرجوع بگیرید. آنچه ممکن است برای شما احمقانه به نظر برسد برای شخص دیگر ارزش بسیاری دارد.
من (Survey) سرویسدهی چکهای مسافرتی گمشده، نامههای داخلی بین ادارات و نسخه تبلیغاتی برای محصولات مراقبت از اتومبیل را ترجمه کردهام. هیچیک از اینها دارای ادبیات (سطح) بالایی نیستند.
اما شخصی آن را خواست، لذا من مطلقاً بهترین (سعی) خویش را انجام دادم. به خاطر آورید که تنها راه برای دوام آوردن بهعنوان یک مترجم انجام یک کار خوب است.
شما صرفاً بر اساس کارتان مورد قضاوت قرار خواهید گرفت گفته میشود، اطلاعاتی که قرار است ترجمه شوند در تمام اندازهها و اشکال میآیند، غالباً شما مجبورید که با اطلاعات دستنویسی شده سروکار داشته باشید. کسی پیغامی را به شخص دیگری نوشت و این صورتحساب کاغذی بیستوپنج کلمهای حالا در یک دادخواهی نقض پروانه و بینالمللی (Exhibit A) مدرک A است. شاید شما آنها ندانید اما آن میتواند رخ دهد.
هنگام ترجمه کردن، هیچ مشکلی خیلی کوچک نیست، هیچ واژهای آنقدر جزئی نیست که مورد غفلت قرار گیرد. افرادی که ترجمه شما را خواهند خواند، زبان منبع را نمیدانند. اگر میدانستند، شما را به کار نمیگرفتند. ساده است که دید که چرا مقالهای که یک روان جراحی را شرح میدهد را بایستی با دقت بسیار زیاد انجام داد. ممکن است سختتر باشد که دید چرا اظهارات (Coed) دانشجوی دختر ژاپنی در مورد کاوش خط هوایی مهم خواهد بود، اما آنها میتوانند بر سیاست منسجم آینده آن (Carrier) وسیله نقلیه تأثیر بگذارند.
اگر میخواهید که اربابرجوعهای شما را جدی بگیرند شما مجبور هستید که همه آن را جدی بگیرید.
نقش مترجم
مترجمان، متخصصان زبان هستند. آنها زبان شناسان کاربردی، نویسندگان ماهر، دیپلماتها و تازهکارهای تحصیلکرده هستند.
مترجمان همانند زبان شناسان بایستی قادر به درک ظرافت و ابهامات در زبانهایشان،تحقیق در واژهشناسی و (Colloquialism) واژه محاورهای و برآمدن از پس پیشرفتهای جدید در زبانهایشان باشند. همانند نویسندگان، مترجمان مجبورند که به کار کردن تنها در ساعات طولانی در مورد موضوعی عادت کرده باشند که موردتوجه عدد معدودی است.
و با زبانی که تعداد معدودی از افراد پیرامون آنها بدانند که مترجمان مثل دیپلماتها (سیاستمداران) بایستی نسبت به تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی که در هر زبانهایشان موجودند حساس باشند و هنگام ترجمه کردن قادر به پرداختن به این موارد باشند.
مترجمان مثل تازهکارهای تحصیلکرده بایستی اصول و برخی جزئیات راجع به موضوعاتی که آنها با آن سروکار دارند را بدانند.
(مطلب) فوق، یک ایدئالسازی مترجم است، تصویری که مترجمان حرفهای با درجات متنوعی از موفقیت aspire آرزو کرده و به آن نائل میشوند.
لازم نیست که همه مترجمان سرشار از این کیفیات باشند آنها بااینحال بایستی آنها را در حد کافی داشته باشند که قادر باشند که اطلاعاتشان را به نحوی قابل برای اربابرجوعهایشان ترجمه نمایند.
جایی در فرآیند ترجمه چیزی، مترجم به تمام همه این موارد خواهد خورد وقتیکه من دارم با اسناد فنی یا پزشکی کار میکنم مجبورم که با پیچیدگیهای نوشتار فنی به زبان ژاپنی و انگلیسی سروکار داشته باشم و اصطلاحات جدید و یا مبهم را موردپژوهش قرارداد؛ و گاهی اوقات کلمات مربوط به خودم را ابلاغ نمایم.
من با انگلیسی خود کلنجار میروم تا آن را صیقل داده، پرورده hone کرده تا اربابرجوع اطلاعات را به حالت طبیعی در نظر بگیرد بدون علائم بازگوکننده tell tale که آن از زبان ژاپنی ترجمهشده باشد من با تفاوتهای میان فرهنگ ژاپنی و آمریکایی سروکار دارم بهویژه وقتیکه کتب راهنمای کامپیوتر را ترجمه میکنم ما دستورالعملها و توضیحات را در ایالاتمتحده بهطور بسیار متفاوتتری از نحوهای که مردم در ژاپن آنها را ارائه میدهند، ارائه میکنیم. مثل هر شخصی، مترجمان بایستی در رأس حیطههای مهارتشان باقی بمانند من زمان زیادی از وقتم را صرف جستجو در میان مجلههایی نظیر mac world, mac week, pc computing, byte, scientific American و نشریه انجمن پزشکی آمریکا و نشریه پزشکی new England و نیز خواندن کتب متعدد در مورد پیشرفتها در علم کامپیوتر و پزشکی کردم.
قاعده بنیادی وقتی شما از یک اصطلاح یا عبارت مطمئن نیستند، پرسیدن است یک adage مثل قدیمی ژاپنی هست که میگوید: برای پرسیدن و سؤال کردن یکلحظه شرم وجود دارد اما برای پرسش و نپرسیدن، شرم یکعمر زندگی هست. وقتی شما تردیدها یا سوا لاتی راجع به یک ترجمه داشته باشید، با اربابرجوع تماس گرفته، سؤالتان را بپرسید و سپس پاسخ را به دست آورید. اگر هنوز هم مطمئن نیستید، در ترجمه نهایی،از آن یادداشتی تهیه نمایید اربابرجوع بهطور شگفتانگیزی نسبت به چنان یادداشتهایی شکیبا هستند و غالباً انتظار آنها را دارند.
شنیدهام که اربابرجوعها گاهی اوقات وقتی این یادداشت ها را نمیبینند، مشکوک میشوند؛ هرچه باشد، یک مترجم چقدر میتواند راجع به روالهای جدید جراحی بداند تا یک (embolism) انسداد رگ بر اثر لخته خون یا هوا pulmonary ریوی را بهطور واضح شرح دهد؟
مترجمها یک چیز دیگر هستند: افراد اهل معامله هیچ وقت این را فراموش نکنید. اگر شما یک مترجم هستید در آن صورت شما وارد کسبوکار شدهاید. این یعنی آنکه شما مجبورید که مراقب (صدور) برگ فروش (فاکتور)، حسابها، خریدها و تصمیمات ابزار، مالیات ها، چانهزنیها و بازاریابی ها باشید. متأسفانه به نظر میرسد که کیفیات بسیاری که یک مترجم خوب را میسازند، آنهایی هستند که negotiator یا marketer ضعیف را ایجاد میکنند.
(اما) چگونه بر این exymoron غلبه کرد؟ یکی اینکه، خودتان را به بازار تحمیل کنید حتی وقتی که قصد آن را ندارید. فرضاً قرار است که من 100 نامه را این هفته به آژانسها (کارگزارها) بفرستم، قرار است که من با 5 اربابرجوع دست اولم تماس بگیرم و با آنها Chew The Cud رایزنی کنم قرار است که من پیش از ساعت یازده و نیم، 15 آوریل کارهای مالیاتی را انجام بدهم. شما وارد کسبوکار شدهاید و این را فراموش نکنید.
همچنین این در صورتی کمک میکند شما اطمینان حاصل کنید که اربابرجوعتان یادآوری کنید که شما وارد کسبوکار شدهاید مترجمان میخواهند که با آنها بهعنوان افراد حرفهای برخورد شود و بنابراین آنها بایستی بهعنوان افراد حرفهای رفتار نمایند (مطلب بیشتر در این مورد در مقالات آتی)
مهمتر از همه یک مترجم یک پل است. (اوه چه کلیشهای) شما بین دو نفر یا سازمان ایستادهاید. یکی که اطلاعات را ایجاد کرده و دیگری که میخواهد آن را ببینید. شما راه حل آنها برای این intractable دشوارترین مشکل هستند. به یادآورید که حالا عصر اطلاعات است و اطلاعات بسیاری از آن در بیرون از زبانها موجود است و مترجمان آنهایی هستند این ارزشمندترین محصول Commodity را برای افرادی میآورند که آن را می خواهند.